متين پسر پاييزي منمتين پسر پاييزي من، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره
آرتين پسر پاييزي منآرتين پسر پاييزي من، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

پسرهاي پاییزی من

عمارت شاپوری وسپندار مذگان

این روزای زیبا که کنار پسریم میگذره چقدر پر معناست دوست دارم هر لحظه اش رو ثبت کنم یه وقتی یه جایی یادم نره . همه اتفاقات شیرین که تو برام رقم میزنی خیلی خوب یادم میمونه   مهربونیات، بازیهای کودکانه ات ،خنده های شادمانه ات، شیبطنتهای زیرکانه ات و بی انتهات،همه و همه دلیل نفس کشیدنم ، بودنم و حس زندگی کردنم هستند ، پس همیشه باش عزیزترینم و بذار در هوای بودنت نفس بکشم و زندگی کنم بهترینم. جمعه 11/24 من و پسرم در عمارت شاپوری نمیذاشتی ازت عکس بگیرم با  آب دستت میشستی مهم نیست ولنتاین یا سپندار مذگان هر دوبهانه اند برای اینکه به تو بگویم دوستت دارم … عشق من 11/29 ...
28 بهمن 1393

ولنتاین و شکوفه ها

شکوفه های بادوم مهارلو ۲۲ بهمن ماه خیلی تکرار میکنی که بزرگ شدی میخوای پلیس باشی و تفنگ ت از خودت جدا نمیکنی   شکلات و آبنبات قلبی که بابا حاجی در روز ولنتاین برات خرید 25 بهمن روز ولنتاین هدیه های من و بابا امین به جوانه عشقمون   هیچ چیز تو را ناراحت نکند  فقط شادی ها تو را احاطه کند  هر لحظه لطف خدا با تو باشد  اینها آرزوهایم برای تو در روز عشق است ...
26 بهمن 1393

اتفاقات بهمن ماه

بار الها ... قدرتی به من ببخش  تا پس از تو قوت قلب کودکم باشم  دستانم را چون چتری سایبانش سازم  تا در سایه آن رشد کند  زمزمه صدایم نوای آرامش او باشد و گره نگاهم ، با چشمان زیبایش  غصه را از دل کوچکش برباید  نوازش هایم ، موجی از امید در او بیافریند و بوسه هایم ، بارقه شوق را برچشمانش بنشاند  لالایی شبانه ام ، آرزوهای شیرین را به خوابش بیاورد  و رویایی دل انگیز را برای او رقم زند  پروردگارم  پروردگار مهربانم که جز تو مرا پناهی نیست هرگز کودکم را ، پاره تنم را ، نفسم را،  در تنهایی وا مگذار او را به تو می...
21 بهمن 1393
1